امروز روز پرداخت قبوض و شارژ،
قبلاً با اينترنت پرداخت ميكردم تا وقتي كه پول قبض برق از حسابم كم شده بود ولي روي قبض بعدي به عنوان بدهي پيشين اضافه شده بود منم كه حالو حوصلهي پيگيري اينا رو نداشتم، چند بارم سعي كرديم با اين خودپردازاي آشغال پرداخت كنم كه تا الان هر خود پردازي يه جوري بازي سرمون در آورده، خلاصه امروز ديگه تصميم گرفته بودم قبضها رو به باجهها بدم، به شعبهي بانك ملي رفتم اووووه صف بسته بودن تا كجا ساعت 10 صبح اينقدر هم كند راه ميانداختن كه رفتم به يك بانك ديگه، بانك ملت بانك شما ولي معلوم نيست اين شما كيا هستند به باجه پرداخت رفتم منو پاس داد به بغليش، باجه بغل رفتم گفت آقا قبض مال بانك مليه بهش گفتم بانك فرقي نداره بعدش دروغ بعديش شروع شد، آقا سيستم قطعه بازم وايسادم گفتم نميگيري؟ اين باركد خونمون خرابه چند تا قبض مشترياشو براي توجيح دروغگوييش نشون داد كه تا همين 2 دقيقه پيش ميگرفته اما الان نه، منم كه حالشو نداشتم ميخواستم بگم بنويس سيستم قطع بود دريافت نكردم تا برم پيش رييس بانك بعدشم اگه اونم تاييد كرد، رسانه ملي عزيز در هر حال دوباره برگشتم بانك ملي براي 3 تا قبض تا ساعت 11 الاف شديم.
تا همين 10 روز پيش بخاري روشن بود اما 2 روز پيش اينقدر هوا گرم شده بود كه از شدت گرما از خواب بيدار شدم، ديروز به پشت بام رفتمو كولرو راه اندازي كردم و تازه دست گل محمدي همسايهي جديد رو كه به خاطر نصب آنتن شيلنگ كولر مارو پاره كرده بود ديدم حالا بيا ثابت كن كه آقا اينو شما پاره كردي! اينقدر آجر و موزاييك انداخته بود روي شيلنگ كولر كه ميخواسته پايهي آنتنشونو محكم كنه، منم تا الان شلگنگشو عوض نكردم الانم فس فس داره آب ميره تا مدير ساختمون عزيز بياد در خونمونو بكوبه و بگه ...
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment