Tuesday, June 30, 2009

متن كامل بيانيه آیت الله سید جلال الدین طاهری

آیت الله سید جلال الدین طاهری اصفهانی امام جمعه اسبق اصفهان با انتشار بیانیه‌ای نسبت به تحولات بعد از انتخابات موضع گیری كرد. متن كامل بيانيه به شرح زير است.

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

سلام خدا و رسول برگزیده او بر همه شهدا اسلام و دفاع مقدس و شهدای اخیر راه آزادی و حریت که خون پاک خود را برای دفاع از حقیقت و امانت و صیانت از آراء ملت نثار کردند تا انقلاب اسلامی که برای تکریم انسان و آزادی و استقلال و اجرای احکام اصولی اسلام به رهبری قائد راحل حضرت امام خمینی(ره) شکل گرفت از انحراف و کجروی مصون بماند. اینجانب شهادت فرزندان پاک نهاد ملت ایران و متابعان اسلام محمدی را به خانواده های داغدار و عموم مردم عزیز تسلیت عرض می نمایم و از خداوند تبارک و تعالی صبر جمیل و اجر جزیل برای آنان و آزادی دستگیرشدگان و شفای مجروحین حوادث اخیر مسئلت می نمایم.



انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد از چند جهت حادثه تاریخی و حائز اهمیت است اول آنکه ملت بزرگ، بصورت یکپارچه و بانشاط و امیدوار به تغییر سرنوشت کشور به پای صندوق های رای حاضر شدند و این بهترین هدیه‌ای بود که می‌توانست کشور و انقلاب را از بسیاری خطرات بیرونی و درونی مصون داشته و در مسیر امید و رشد و شکوفایی و عدالت حقیقی به تعالی برساند اما هیهات که چگونه با قدرت پرستی و بی‌تدبیری و اقدامات غیرقانونی و خلاف عدالت که از قبل از انتخابات شروع گردید طرح مسائلی از قبیل تهمت پراکنی به یاران امام، شبهه افکنی در سلامت دولت‌های گذشته و زیرسوال بردن امام(ره) و دفاع مقدس و مصادره همه دست آوردهای دوران قبل که از افتخارات این نظام محسوب می‌گردد به نفع این دولت و سواستفاده وسیع از امکانات ملی چون رادیوتلویزیون و مطبوعات دولتی و توزیع وسیع ثروت‌های ملی در روزهای قبل از انتخابات برای جلب آرا به نفع دولت و نهایتاً پس از اخذ آرا، تقلب بسیاری از برگهای رای به نفع خودشان و تائید عجولانه، این فرصت طلایی و بسیار گران بها در معرض تاراج قرار گرفت و در انتظار جهانیان و مردم آنچه ماند، آبروی ریخته نظام و خون‌های بناحق ریخته و جوانان مضروب و مجروح و مردان و زنان زندانی و اموال تخریب شده و در یک کلام، مشروعیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و شهدای عزیز ایران بود.

هرچند ممکن است سرکوبگران با امکانات وسیع بتوانند معترضان را موقتاً سرکوب نمایند در حالیکه باید حافظ جان و مال و ناموس همه ملت و حامی مظلوم باشند اما حکومت با چالش‌هایی سنگین از قبیل اصل بیطرفی شورای نگهبان و نهادهای قضایی و اجرایی در برگزاری انتخابات و دیگر امور مهمه نظام مواجه است که یا به انفعال ملّت از مشارکت در تعیین سرنوشت خود و یا به بی اعتمادی و مبارزه با اصل نظام خواهد انجامید و دایره این یاس و تردید ممکن است خدای ناکرده به اصل اسلام که ابزار حکومت برای توجیه ظلم و بی عدالتی گردیده بینجامد.

من به عنوان فرد کوچکی که عمر خود را به طلبگی و مبارزه و عواقب آن و خانه نشینی در این ایام گذرانده‌ام، خاضعانه و از سر درد به همه مراجع معظّم و روحانیّت محترم می‌گویم ” کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً” من با دیده گریان و قلبی اندوه بار به عینه می‌بینم که کهنه دشمنان و مخالفان امام راحل که او را برای مبارزه و تاسیس جمهوری اسلامی تخطئه می‌کردند، امروز با تمام قوّت و با همان دشمنی تئوری پردازان قدرتمندان شده و از درون به هدم و نابودی عقاید حکومتی مرحوم امام و به موزه فرستادن عملی آن فعالانه مشغول هستند. من مطمئن هستم که روح بلند او و شهدا و سرداران بزرگ ما از این انحرافات اساسی که بر سر اصول مردم سالارانه جمهوری اسلامی آمده است نگرانند. اگر مردم را به استناد “الناس مسلطّون علی اموالهم و انفسهم” مسلّط بر سرنوشت خود بدانیم، اگر این تسلط را با آرا خود به دولت و حکومت تفویض نمودند، وظیفه آنها است بحکم امانتداری در رعایت حقوق آنان کوشا بوده و در صیانت آن امین باشند. “لا تنظروا الی طول ركوع الرجل و سجوده، فان ذلك شیء اعتاده؛ فلو تركه استوحش لذلك و لكن انظروا الی صدق حدیثه و اداء الامانته” که در این روایت ملاک تقوی و صلاحیت، راست گویی و امانتداری است نه طول رکوع و سجود و تظاهر به دین داری کما اینکه در آیه شریفه “ولایجرمنکم شنان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی” مقصود عدالت ورزی با مخالفان و دشمنان است و اگر مردم و امام جمهوری اسلامی را با آزادی و استقلال تعریف کردند، آزادی و استقلال موافقان در هرکاری که اراده کنند نیست بلکه آزادی مردم بر اساس قانون و استقلال کشور و قوانین از سلطه زورمندان است.

این روزها مشاهده می‌شود که با تقطیع بعضی از فرمایشات امام که به نفع اقدامات و برنامه‌های خود تشخیص می‌دهند، سعی دارند پشت این چهره ملکوتی سنگر گرفته و اعمال و رفتار خود را با معترضان توجیه نمایند. من برای تنویر افکار عمومی به صراحت اعلام می‌کنم این روش‌ها ادامه همان استفاده ابزاری از دین و مقدسات و تطهیر خودشان در هاله‌های مقدس و خارج کردن مخالفان از دائره امام و بدبین کردن جوانان به دین و امام اتفاق می‌افتد. آیا امام معتقد بود کسانی که باید در انتخابات بی‌طرف باشند، رسما وارد حمایت علنی از کاندیدای خاصی بشوند؟ آیا شورای نگهبان که بعضی از افراد موثر آن از رقیب جناب آقای میرحسین موسوی علناً حمایت کرده و می‌کنند، می‌تواند ملجا و مرجع برای شکایت شکاة باشد؟ چرا نامه توبیخیّه امام و هشدارهای ایشان به بعضی از تخلفات آقایان را منتشر و نقل نمی‌كنید؟ آیا امام اجازه می‌داد امکانات عمومی و بیت المال مسلمین برای یک کاندیدا بدون هیچ محدودیتی استفاده شود؟ آیا امام هتاکی‌ها و تهمت‌های شخص رییس دولت و منسوبینش را به یارانش تحمّل می‌کرد؟ آیا امام اجازه می‌داد حیثیت و آبروی افراد این گونه در معرض و منظر مردم ملعبه بازیگران قدرت و رای بازان حرفه‌ای قرار گیرد؟ و آیا دین چنین اجازه‌ای به شما داده است؟ چرا چتر حمایت قانون فقط برای شما و دوستان شما است و تنها هنگامی دین، قانون و امام عزیز می‌شوند که بتوانید منفعتی از آن ببرید؟ آیا این مصداق “نومن ببعض و نکفر ببعض” نیست؟ آیا این از مصادیق عدالت است که سیّد شریف و مظلومی چون میرحیسن موسوی که در سخت‌ترین دوران‌های این کشور مسئولیّت اداره دولت را با وجود جنگ هشت ساله و محاصره اقتصادی و گروه های محارب و تثبیت انقلاب با موفقیت تمام طی نمود و تا آخرین لحظات عمر امام، عزیز و محبوب این رادمرد بزرگ بود، اکنون عامل استکبار، اغتشاشگر و مستوجب کیفر باشد و باید حقوقش پایمال گردد؟ حد و حدود تمامیّت خواهی شما کجا پایان می‌گیرد؟ بدرستی که دشمن شماره یک انسان نفس اوست (اعدی عدوک نفسک التی بین جنبک).

اینجانب احتمال می‌دادم که شاید توجّه به مصالح درازمدّت و تاریخی انقلاب و نظام و ایجاد وحدت ملّی، موجب شود تا آقایان دست اندر کار کشور نسبت به تخلّفات وسیعی که در قبل و بعد از انتخابات واقع شد با دید معقول و عادلانه قضاوت کنند، امّا اکنون شواهد و قرائن نشان می‌دهد که قصد دارند نتایج از قبل اعلام شده را تثبیت نمایند و شرایط نظامی و امنیّتی برای دستگیری و سرکوب معترضان و زنده کردن کینه‌های قدیمی و انتقام از یاران وفادار امام و جوانان و دانشگاهیان را تشدید کنند. بنده به عنوان یک روحانی کوچک، همصدا با اکثریّت مردم رای باخته، این انتخابات را مخدوش و آن را باطل و تصدّی مجدّد رئیس دولت را برای دور بعد نامشروع و غاصبانه می‌دانم.

از عموم مردم و جوانان عزیز می‌خواهم ضمن حفظ آرامش فعّال، مراقب رخنه عناصر مشکوک برای بهانه دادن به سرکوب و تشدید ظلم باشند و بدانند خداوند سنّت خود را حمایت از مظلوم و هدم ظالم قرار داده است” و سیعلم الّذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون”

والسّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
خادم شما مردم شریف ایران اسلامی
سید جلال الدّین طاهری
1388/7/4

Sunday, June 28, 2009

از كه شكايت كنيم؟

بسم رب الشهداء و الصديقين

جناب آقاي آيت الله هاشمي شاهرودي
رياست محترم قوه قضائيه


بر روي تلكس‌هاي خبري در روزهاي اخير ملاحظه كرده‌ام كه شما فرموده بوديد، هر كس در وقايع اخير كتك خورده است، شكايت كند. جناب آيت الله شاهرودي اينك پس از گذشت 10 سال كه از رياست شما بر قوه‌ي قضا در جمهوري اسلامي ايران مي‌گذرد و با توجه به سوابق و آشنايي شما به مسائل و واقعيت‌هاي موجود در نظام جمهوري اسلامي ايران، هر چند بيانات شما را بر مبناي حسن نيت آن حضرت در مورد مضروبين و خسارت ديدگان مي‌دانم، اما در هر حال نظر آن حضرت را جهت يادآوري وظايف و عملكرد نظام قضايي جمهوري اسلامي در سي سال اخير به حوادثي مشابه اما در درجات پايين‌تر جلب مي‌كنم.

حادثه‌اي بسيار كوچك‌تر در 18 تير 1387 در حمله به كوي دانشگاه تهران توسط نيروهاي نظامي و شبه نظامي روي داد كه در آن دانشجويان معترض به توقيف روزنامه سلام كه به علت افشاي نامه سعيد امامي توقيف شده بود، بودند. در طي اين حمله سبعانه بسياري از دانشجويان به شدت مصدوم شدند و چند تن از دانشجويان جان خود را در اين حادثه و حوادث پس از آن از دست دادند. نظام مستقل قضايي جمهوري اسلامي ايران به رياست حضرتعالي، پس از قريب دو سال اطاله‌ي دادرسي، سرانجام همه عاملين حمله به كوي را تبرئه نمود و صرفاً سرباز وظيفه اورجعلي ببرزاده را به خاطر دزديدن يك دستگاه ريش تراش محكوم كرد.

حالا با تجربه از عدالت گستري نظام قضايي سوال اين است كه با توجه به شواهد، تصاوير و مستندات افرادي كه حتي مورد شناسايي قرار گرفته‌اند و كار تا شناسايي آدرس محل كار و شماره موبايل نيز توسط مردم كشيده است، چرا آقاي قاضي سعيد مرتضوي كه سابقه درخشاني در رسيدگي به پرونده‌هاي دانشگاه آزاد اسلامي، توقيف دسته جمعي روزنامه‌ها و صدور پرونده مجرميت براي دختران بد حجاب كه نظام اسلام را مورد اخلال قرار مي‌دهند در پرونده درخشان خود دارند، چرا در مورد لباس شخصي‌ها كه به دانشگاه تهران، شيراز، اصفهان و همدان يورش برده‌اند، چرا در مورد افرادي كه ترور كور شهروندان با كلت‌هاي كاليبر مشخص كه مشخصاً معلوم است سلاح سازماني چه نهادي است را انجام مي‌دهند، چرا در مورد افراد چماق به دست و قابل شناسايي و شناسايي شده‌اي كه شبانه به محله‌هاي مشخص در شمال تهران حمله نموده و لبيك گويان اموال و جان و ناموس مردم را مورد تعرض قرار داده‌اند، چرا به عنوان مدعي العموم، طي يك كيفر خواست قرار جلب اين افراد را صادر نمي‌كنند؟

دو پاسخ در مورد اين سوال كه شايد تلنگري به نظام قضايي باشد را به محضر حضرتعالي عرض مي‌نمايم.

در پاسخ اول شايد مدعي در لفظ "مدعي العموم" همان به معناي كسي است كه ادعاي انجام كاري را دارد و در اصطلاح عاميانه كساني كه ادعاي انجام كاري را كه از عهده آنها خارج است را با لفظ افرادي پر مدعي مي‌شناسند. لذا دستگاه قضايي در صورت صحت اين پاسخ دستگاهي است كه صرفاً ادعاي عدالت در آن شنيده مي‌شود و در مسائل كلان هيچگونه اراده‌اي ندارد.

پاسخ دوم ممكن است در مورد لفظ عموم باشد، كه اساساً عموم چه كساني هستند. شايد يك اشتباه در برداشت باعث شده است كه از نظام قضايي انتظار اجراي عدالت براي تمام شهروندان برود. در اين اختلاف بر داشت از نظر اين حقير، فرزندي از اين سرزمين و اين خاك، پيرو فقه جعفري و معتقد به مهدويت، در حد فهم خود عموم را در شكل حداقلي آن شامل توده‌ مردمي مي‌دانم كه در نظام جمهوري اسلامي ايران به عنوان شهروندان اين نظام شناخته مي‌شوند و داراي شناسنامه ايراني‌اند، سواي اينكه كجا زاييده شده‌اند، به چه زباني گفتار مي‌كنند، به چه خطي مي‌نويسند، صرف نظر از اينكه چه نگرش سياسي دارند، بر حسب چه آئيني عبادت مي‌كنند و در چه طبقه مالي قرار دارند و مدعي العموم را كسي مي‌دانم كه در راستاي حقوق ضايع شده عموم كه در بيشتر موارد شاكي خصوصي ندارد و يا دامنه‌ي آن به طيف بزرگي از عموم مرتبط مي‌گردد، عليه خاطيان به حقوق عموم طي يك كيفر خواست اعلام جرم نمايد.
آري شايد معناي عموم را غلط فهميده ام، ممكن است معناي عموم خيلي متفاوت با آنچه مي‌انديشم باشد، شايد عموم كساني اند كه زاييده شهرهاي بزرگ در جناح اقتدارگرايان و شيعه‌ي 12 امامي و از جمله متمولين با نفوذ در مديريت سياسي و اقتصادي باشند. در اين صورت نظام قضايي و معني مدعي العموم به معني واقعي كلمه معني مي‌يابد.

خود شما بهتر بنده آگاهيد كه در مورد مسائل سياسي و اقتصادي مدعي العموم، در برابر واقعيت‌هاي موجود همچون يك فرد نابينا، ناشنوا به جرايم صورت پذيرفته نگاه مي‌كند. جناب آبت الله هاشمي شاهروي بنده عمده نيروهاي حاضر در دستگاه قضا و قضات خرد را افرادي مومن و خدوم به نظام مي‌دانم، اما به شما به عنوان فردي دلسوز عرض مي‌نمايم كه دستگاه قضا در نظام اسلامي ايران توانايي صدور حتي يك راي در مورد مسايل و مناقشات ملي را ندارد. به ديگر سخن نه تنها يك كليمي، بلكه دسته‌اي انبوه از مسلمين نيز در نظام قضايي فعلي توانايي و حتي اميد كسب حق خود را در از علي (ع) ندارند.

كساني كه در خيابان‌ها خون شهادتشان زمين را رنگين و زينت بخش كرد، به كدامين دستگاه قضايي شكايت برند جز حضرت حق؟ نظام قضايي را كه احكام آن براي آغاجري‌ها ارتداد و اعدام است و براي قاتلين بني يعقوب‌ها، كاظمي‌ها تبرئه و بي‌گناهي، براي كرباسچي‌هاي زندان و براي محصولي‌ها و جزايري‌ها پاداش است، در كدامين معناي عدالت نمود پيدا مي‌كند؟


مردم به كدام دستگاه قضا شكواييه خود را مطرح نمايند؟ دستگاه قضايي كه صدور احكام آن نه بر مبناي عدالت علوي بلكه بر مبناي مصالح حكومت و چند مهره‌ي خاص خلاصه گرديده است. ملت ايران ترجيح مي‌دهند كه شكوائيه‌هاي خود را در محضر پروردگار به حضرت وليعصر (عج) برند و از وي استمداد طلبند.

و السلام عليكم و رحمة الله

Wednesday, June 24, 2009

دليل تظاهرات مردم چيست؟

اين روزها خيلي ساده وقتي در خيابان هاي تهران قدم مي‌زني، پليس ضد شورش و لباس شخصي‌ها را مي‌بيني از خود مي‌پرسي چه اتفاقي افتاده است. با ديدن نيروهاي گارد هيجان زده مي‌شوي! به ياد تصاوير و خاطرات اوايل انقلاب مي‌افتي!

يكي از دلايل اين خيل مردمي در اعتراض احتمالاً آن است كه احساس مي‌كنند، ديده نمي‌شوند، زير پا گذاشته مي‌شود، تحقير مي‌شوند، تهديد مي‌شوند!

شايد يك دليل آن باشد كه مردم ايران رسانه‌اي جز تظاهرات در خيابان‌ها ندارند، در زمان ژريم ديكتاتور سلطنتي كه اساساً صدايشان به جايي نمي‌رسيد و در حكومت فعلي نيز تا وارثان خود ساخته‌ي انقلاب وجود دارند، مجالي به مردم براي بيان نظر و تصميم گيري در آينده خويش داده نمي‌شود. تا هنگامي كه برخي از افراد خود را قيم انقلاب مي‌دانند. تا هنگامي كه اقليتي قابل احتساب با انگشت خردترين تا كلان‌ترين مسائل زندگي مردم را كنترل مي‌كنند، از لباس زير مردم گرفته تا عظيم‌ترين مسائل جهان، اموال ملت ايران را صرف ضيافت‌ها و سفره‌هاي خود مي‌كنند و با آن به ملت ايران فخر فروشي مي‌كنند. هنگامي كه در آراي ملت دستبرد صورت مي‌گيرد، هنگامي كه گوش خس و خاشاك پيچانده مي‌شود، هنگامي كه بزغاله‌هاي اين سر زمين دست به انتخاب ديكتاتورها مي‌زنند، هنگامي كه هاله هاي نور از حضرت رسول (ص) به صورت دروغگويان پر مدعي انتقال مي‌يابد. هنگامي كه علوي به صفوي تغيير محتوي مي‌دهد. هنگامي حكومت علي به معاويه استحاله رفتاري مي‌يابد، صداي مردم، رسا و رساتر مي‌گردد. هنگامي كه تبر بت شكنان ابراهيمي به دست نا اهلان اهريمني مي‌افتد و شكستن بت غرور، نخوت و خود بيني در نفس اماره، در شكستن و تحقير بزرگان اين سرزمين نمود مي‌يابد. قاليباف‌ها،‌ رضاخان‌ها،‌ هاشمي‌ها، بت‌هاي بزرگ، خاتمي‌ها، مفسدين في الارض و موسوي‌ها، كروبي‌ها و رضايي‌ها عروسك‌هاي خيمه شب بازي بت هاي بزرگ لقب مي‌گيرند.

قانون اين بازي خيلي ساده است، تا وقتي با ما هم فكر و در فرقه ما هستي، حجتي تمام است در مومن، انسان و پاك بودن تو. اما حتي اگر يك مرجع عاليقدر شيعي نيز باشي، اگر خلاف نظر فرقه سخن به ميان آوري، القاب و اتهامات كيهان نشينان بي شريعت، رجا صفتان بي رجا، فاطمه نامان بي فاطمه الهام بخش خط كاملاً غلط و منحرفي است كه تو پيموده‌اي!

قانون بازي همين است! به همين خاطر است كه مردم شرافت و آزادگي خود را ديگر حاضر نيستند با وعده پول، سود، تطميع معاوضه كنند. مي‌دانيد چرا؟ چون مردم سرزمين من نه آن خرافه گرايي حسيني كه با قمه و زنجير به دست آمده است را همچون شما بر مسير سد شده‌ي چشمان خود نهاده اند، بلكه حسيني را بر گزيده‌اند كه فرياد كرد!
هيهات من الذله
چه ننگ است تحقير بر ما

و السلام علي عباد الله الصالحين

Tuesday, June 23, 2009

برائت نامه مسعود ده نمكي مدير مسئول سابق روزنامه جبهه ( كارگردان اخراجي‌ها)

چه سخت است که بخواهی از ننگ بر پیشانی سخن بگویی اما واژه­ گان را کم داشته باشی. چه سخت است که بخواهی از دیروز صحبت کنی اما این گمان را داشته باشی که چه زود دیر شده است. چه سخت است که بخواهی از زرخرید شدن خود سخن به میان آوری و قطرات شرم را بر پیشانی خود ببینی. هرگز عبدالحسین الله کرم را بخاطر دعوتش از من در تشکیل گروه انصار حزب الله و عضویت در کادر مرکزی آن که بعدها به گروه فشار در میان عموم مردم شهره گشت، فراموش نمی­کنم. در گام­ های نخست تأسیس و دیدار با رهبر معظم انقلاب این گمان را داشتم که در مسیری علی­ وار ورود یافته­ ام. اما هنگامی که خون کشته­ شدگان حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر را بر پیراهن خویش دیدم، مرحله تردید را در خویش بازیافتم. ماجرای قتل عام درمانی تیم سعید امامی و انقلاب فرهنگی و هنری و سیاسی او همه شبهات ذهنی­‌ام را از این که، من یک فاشیست تمام عیار شده‌ام زدود. نمی­‌دانم شاید این ساعت دیوانگی من است که این سطور را می­‌نگارم.



در مصاحبه با کریستین امان‌پور من به صراحت از عملکرد فضای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران و ماشین آدمکشی آن به طرز وقیحانه­ ای حمایت نمودم. کاش هرگز زاییده نمی­‌شدم تا شاهد شلیک مرگبار مهدی صفری تبار به چشم و جمجمه ابراهیم عزت­ نژاد در حادثه کوی دانشگاه باشم. کاش از مادر، بی­ دست متولد می­‌گشتم تا توان حمل زنجیر و قمه نمی­‌یافتم و از این رو ضربات غیرانسانی بر بدن فرزندان این خاک و مرز و بوم نمی­‌نواختم. کاش در همان روزنامه دگم و کج­ اندیشانه یالثارات الحسین می­‌ماندم و قصارات نگارشی خویش را ادامه می­‌دادم. کاش هرگز فیلمساز نمی­‌شدم تا چشم شیشه­ای سینما این چنین رسوایم سازد. خداوندا تو را به کرمت سوگند می­‌دهم که روسیاهم مساز. تو را به جمال واسعت قسم می­‌دهم که دل شکسته­ ام را مرحم باش. در ازای گناه گذشته­ ام در این زندگانی فانی، شماتت و عقوبتم کن تا سبکبالی روان و روح را حس نمایم. بنده مسعود ده­ نمکی در پیشگاه ملت سوگند یاد می­کنم که حامی مظلومان و دل­سوخته­ گان ایران زمین باشم و از عملکرد تیره و نابخردانه خویش در گذشته و همکاری و عضویت­‌ام در گروه انصار حزب­الله و فشار اعلام برائت و پشیمانی می­‌نمایم و رفتار دیکتاتوری حاکمان امروز ایران را که با زبان دین و ائمه اطهار اقدام به دروغ­ پردازی می‌نمایند و کاخ­ های قارونی از جواهر برای خاندان خویش می­‌سازند را محکوم می­‌نمایم. نفرین ابدی خداوند بر نظام توتالیتر و ماکیاولیستی حاکمی که امروز در ایران به شکل انفرادی خویش را ولی نعمت همگان می­‌داند و خود را بر تارک ولی امر مسلمین جهان نهاده است. سربازان گمنام واقعی امام زمان را در شرایط کنونی به اجرای عدل و همدلی با مردم دعوت می­نمایم و از آنان تجدیدنظر در ایدئولوژی شخصی و هسو با مصلحت واقعی مردم ایران را خواهانم. رفتاری که بنده به عینه در یک دوست هم­ اکنون یافته­ ام. جناب آقای علیرضا شیرازی مدیر محترم سایت بلاگفا از مصادیق دوستان عزیز و صالحی است که در چند سال گذشته همکاری گسترده­ای با تشکیلات امنیتی و اعضا وابسته به وزارت اطلاعات داشته است. لذا در شرایط حاضر در روند همکاری خویش با دوستان امنیتی تجدیدنظر جدی­‌ای را انجام داده است و تبدیل به اسوه و الگویی برای حقیر و سایر اعضا شبکه امنیتی انصار حزب الله و بچه­‌های معاونت امنیت داخلی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران گشته­ اند.از این که در زمان حاضر دست حقیر بسته­ تر از آن است که توانایی انجام کاری جهت آزادی بیان مردم ایران داشته باشم سخت دلتنگ و رنجیده­ خاطرم. از آن که با ابزار سینما نمی­‌توانم صدای واقعی ملت ایران را به جهانیان برسانم، سخت افسرده­ حالم. از آن که آیات عظامی همچون آیت­ الله حسین­علی منتظری از بیان اظهارنظر آزاد محروم گشته­ اند، سخت نادمم. از عزیزان و دست­اندرکاران سینمای ایران بواسطه ساخت سفارشی و اجباری و حمایت مالی­ شده پروژه اخراجی­‌ها از سوی نهادهای رسمی وابسطه به سپاه­ پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات، ابراز شرمندگی می­‌کنم. تمامی تلاش خویش را بکار خواهم گرفت که در حرکتی عادلانه و مردمی پروژه اخراجی­های 3 را به شکل مستقل و غیرسفارشی تولید نمایم.از همه عزیزان به جهت اعتماد به این حقیر نهایت امتنان را دارم و در همین لحظه اعلام می­‌دارم که مرگ بزرگترین حق خالق بر مخلوق است. لذا مرگی که بدست مخلوقی بر مخلوق دیگر تحمیل گردد، اوج بی‌عدالتی و ذلت است. حقیر را از مرگ و ترور خوفی نیست و امیدوارم با ارائه بخشی از ناگفته­‌های زندگی­ ام، خویشتن را در بستر زمان تطهیر ساخته باشم. مرگ و فنا بر حکومت و حاکم انحصارطلب و مستبد.

مسعود ده­ نمکی1
تیرماه 1388

Sunday, June 21, 2009

به كدامين گناه كشته شد؟

آقايي كه آن بالا نشسته‌اي، اشك مي‌ريزي تا دل پيروانت را به آشوب بكشاني و صدور حكم كشتار مردمي را كه سوال مي‌كنند آرايشان كجاست را با گلوله مي‌دهي، سوال مردم ما اين است!

باي ذنب قتلت؟ به كدامين گناه كشته شد دختري را كه فريب خوردگان نقاب اسلامت بر زمين انداختند؟


تاريخ چقدر زود تكرار مي‌گردد، امام خميني چه بلند نظرانه مي‌فرمود كه

با ريختن خون عزيز ما، تاييد شد انقلاب ما. اين انقلاب بايد زنده بماند، اين نهضت بايد زنده بماند، و زنده ماندنش به اين خونريزيهاست .بريزيد خونها را؛ زندگي ما دوام پيدا مي‌كند. بكشيد ما را؛ ملت ما بيدارتر مي شود. ما ازمرگ نمي ترسيم ؛ و شما هم از مرگ ما صرفه نداريد. دليل عجز شماست كه در سياهي شب‌، متفكران ما را مي‌كشيد. براي اينكه منطق نداريد. اگر منطق داشتيد كه صحبت مي‌كرديد؛ مباحثه مي كرديد. لكن منطق نداريد، منطق شما ترور است‌! منطق اسلام تروررا باطل مي‌داند. اسلام منطق دارد؛ لكن با ترور شخصيتهاي بزرگ ما، شخصهاي بزرگ ما، اسلام ما تاييد مي‌شود.
نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ايران، باز زندگي از سر گرفت. اگر يك سستي ، ضعفي پيدا كرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت اين مرد بزرگ‌، و اگر مرده بود اين مرد بزرگ در بستر خودش ، اين تاييد نمي‌شد؛ اين موج برنمي‌خاست . الان موجي در همه دنيا، همه دنيا، همه دنيايي كه به اسلام علاقه دارند، اين موج بلند شد. ساير كشورها هم ؛ برادران آن كه مردن پيش چشمش “تهلكه ” است نهي “لا تلقوا” بگيرد او به دست

برادري كه فكر مي‌كني مسلماني، تويي كه فكر مي‌كني در خط اسلامي، اين چه جنايتي است كه انجام مي‌دهي، به خود را نظاره كن و ببين در سپاه ابا عبدالله الحسين قرار گرفته‌اي و يا در سپاه يزيديان و معاويه صفتان! براي دنياي فاني آخرت خود را نفروشيد. دستان را به خون مردم بيگناه آلوده نسازيد. چشمتان را باز كنيد و به دور از تعصب ببينيد چه كرده‌ايد. معاويه نيز به نام اسلام جنايت مي‌كرد، نكند خداي ناكرده در زمره خوارج قرار گيريد.

همه ما مامور به تكليف هستيم، خدا را داشته باشيد.
كدام مسلماني، مسلمان ديگري را با بانگ الله اكبر مي‌‌كشد؟ كدام مسلمان با نام اسلام خانه و ناموس مردمي را كه الله اكبر سر مي‌دهند مورد تعرض قرار مي‌دهد؟ تفكر كنيد؟ چگونه خود را مسلمان مي‌دانيد؟

اگر مسلمان مي‌دانيد خود را به آيه 32 سوره شريفه مائد‌ را بشنويد!

... من قتل نفسا بغير نفس أو فساد في الأرض فكأنما قتل الناس جميعاً ...

.. هر كس مردمي را جز در قصاص به قتل برساند يا در زمين فساد كند گويي تمام بشريت را كشته است...
توبه كنيد و به آغوش اسلام و ملت خود بازگرديد اگر آزاده‌ايد، كه خدا توبه پذير است و توبه كنندگان را دوست دارد.

السلام علي من الطبع الهدي

Friday, June 19, 2009

پيام آيت الله العظمى منتظرى پيرامون نتايج انتخابات رياست جمهورى و حوادث پس از آن

بسم الله الرحمن الرحيم
(لا يحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم )

ملت شريف و مظلوم ايران
ضمن سلام و تحيت - در روزهاي اخير شاهد تلاش و حضور پرشور و ايثارگرانه شما برادران و خواهران عزيز و بزرگوار، از زن و مرد، پير و جوان و تمامي اقشار در صحنه تبليغات انتخابات دوره دهم رياست جمهوري بودم .

در اين ايام قشر جوان با روحيه اميد و براي رسيدن به خواسته‌هاي به حق خود به صحنه آمدند و شب و روز براي روز موعود لحظه شماري كردند، و اين فرصت بسيار مناسب و خوبي براي مسئولين نظام بود تا موقعيت را مغتنم شمرده و بتوانند بهترين رابطه ديني‌، عاطفي و ملي را با قشر عظيم نيروي جوان و بقيه اقشار برقرار نمايند.

اما متأسفانه از اين بهترين فرصت بدترين استفاده شد. با اعلام نتايجي كه هيچ عقل سليمي آن را نمي پذيرد و بر اساس شواهد موثق تغييرات عمده اي در آراي مردم داده شده است و به دنبال آن در پي اعتراض برخي از اقشار مردم به اين نحو عملكرد، در جلوي چشم همين مردم كه بار سنگين پيروزي انقلاب و هشت سال جنگ تحميلي را بر دوش خود حمل نمودند و با دست خالي در برابر گلوله‌هاي رژيم شاهنشاهي و توپ و تانك دشمن مقاومت كردند، و در جلوي چشم جهانيان و در حضور دوربين‌هاي خبرنگاران داخلي و خارجي به جان فرزندان اين مردم و اين مملكت افتاده و با شدت و خشونت كامل با زنان و مردان بي دفاع و دانشجويان عزيز برخورد كرده و آنها را سركوب و مضروب و دستگير نمودند; و اينك به دنبال تسويه حسابهاي سياسي ، با فعالان و انديشمندان و روشنفكران بر آمده و عده كثيري را كه بعضا از مسئولين بلند مرتبه نظام جمهوري اسلامي بوده اند بي جهت دستگير و بازداشت ميكنند.

اينك بر وظيفه ديني و ملي و بر اساس آيه شريفه (و ذكر فان الذكري تنفع المومنين ) و نيز با هدف خيرخواهي و آرزوي اصلاح امور، چند نكته را تذكر ميدهم :

1 - ويژگي يك حكومت مقتدر - چه اسلامي و يا غير اسلامي - آن است كه بتواند ديدگاههاي موافق و مخالف را مورد توجه قرار دهد و با شرح صدر كه شرط لازم حاكميت است همه اقشار حق مخالفين فكري و سليقه‌اي خود را جذب و در امر حاكميت سهيم نمايد، نه اينكه آنان را به كلي طرد نموده و روز به روز بر تعداد آنان بيفزايد. من به خاطر موسوم شدن حاكميت به حكومت ديني خوف آن دارم كه كارها و اعمال مسئولين در نهايت باعث ضربه به دين و موجب خدشه در اعتقادات مردم گردد.

2 - در رابطه با اوضاع كنوني و مسائلي كه پس از انتخابات اخير به وجود آمده و بسياري از مردم دچار تحير و بدبيني شده اند و بر اساس آموزه‌هاي ديني و اخلاقي ، از حاكمان و مسئولين مربوطه توقع دارند در چنين امر مهمي كه حفظ حقوق عامه مردم است و در آن نمي‌توان به اصالت برائت تمسك كرد بلكه بايستي از طريق معتبر و مرضي الطرفين و بي طرف‌، امانتداري حاكميت و دست اندركاران آن احراز گردد. در چنين شرايطي انتظار آن است كه حاكميت پاسخي مقبول و معقول بدهد و با روشهاي صحيح‌، بدبيني و شك و شبهه مردم را برطرف نمايد; كه در غير اين صورت موجب بي اعتمادي بيش از پيش مردم به حاكميت شده و مشروعيت نظام و منتخب آن زير سوال رفته و اعتبار آن مخدوش خواهد شد. بارها تذكر داده‌ام كه آراء ملت امانتهاي مردمي و الهي هستند و حاكميتي كه بر اساس تصرف در آراء باشد هيچ نحو مشروعيت ديني و سياسي ندارد.

3 - از همه مردم به ويژه جوانان عزيز تقاضا مي‌شود كه حق خواهي خود را همراه با صبر و متانت دنبال كنند و با كياست و هوشياري درصدد حفظ آرامش و امنيت كشور و پرهيز از هرگونه خشونت و كارهايي باشند كه چهره آنان و نيز خواسته مشروع و قانوني شان را مخدوش مينمايد و بهانه به دست افراد معلوم الحالي ميدهد كه خود را در ميان مردم جا زده و با ايجاد اغتشاش و تخريب و آتش زدن اماكن شخصي و عمومي‌، قصد ايجاد فضاي رعب آور و امنيتي كردن كشور را دارند. لازم است ضمن حضور آگاهانه و با هوشياري كامل اجازه دهند تا كانديداهايي كه حقشان تضييع شده كار قانوني خود را دنبال نمايند.

4 - به همه مسئولان و دست اندركاران و همچنين به مأمورين نظامي و انتظامي توصيه ميكنم دين خود را حفظ و آن را به دنياي ديگران نفروشند و توجه كنند كه عبارت "المأمور معذور" در پيشگاه خداوند متعال به هيچ وجه پذيرفته نيست . جوانان معترض را فرزندان خود دانسته و از برخوردهاي خشن و غير انساني دست برداشته و با عبرت از سرنوشت گذشتگان ، بدانند كه دير يا زود عاملين ظلم به مردم از كيفر و عقوبت دنيوي و اخروي مصون نخواهند بود. در اين زمان نمي توان با سانسور و قطع و محدود نمودن امكانات ارتباطي حقايق را از ديد مردم پنهان نمود.

در خاتمه از خداوند متعال توفيق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمين ، و نيز عزت و سربلندي ملت عزيز ايران را مسألت مينمايم .

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته .

26 خرداد 1388
حسينعلي منتظري

Tuesday, June 16, 2009

بي ادب بودي ولي تا ناكجا

دو جواب به كساني كه ملت ايران را خس و خاشاك مي‌دانند.

شعر اول:
سخنم با توست محمود رجا
بي ادب بودي ولي تا ناكجا

آن خس هرز تويي ياوه پران
ياوه گو، معجزه قرن زمان

از خدا خواهيم توفيق ادب
يا رب اين مرد حمق، اين بي ادب

مردم ايران، خطابي زشت كرد
ملت ايران خس و خاشاك كرد




شعر دوم:
آن خس و خاشاك تويي
پست تر از خاك تويي

شور منم نور منم
عاشق رنجور منم

زور تويي كور تويي
هاله ي بي نور تويي

دلير بي باك منم
مالك اين خاك منم

پاسخ آیت الله بیات به نامه میرحسین موسوی: آنچه با شما و مصالح جامعه اسلامی به مبارزه برخاسته، یک طرز فکر غلط و انحرافی است

به گزارش قلم - آیت الله بیات زنجانی در پاسخ به نامه میرحسین موسوی به علما ضمن حمایت از وی و ستایش احساس تکلیف و دغدغه انقلابی وی تاکید کرد که آنچه با شما و مصالح جامعه اسلامی به مبارزه برخاسته است، یک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدّس، می‌توان به هر وسیله نامقدسی متوسل شد.

به گزارش قلم نیوز، متن پاسخ آیت الله بیات زنجانی به نامه مهندس موسوی به این شرح است: "بسم‌اللّه الرّحمن الرّحیم برادر دلسوز و انقلابی جناب آقای مهندس موسوی- ایّده الله تعالی سلام علیکم؛ همانطور که در نامۀ خود مرقوم داشته‌اید ریز وقایع و صحنه‌آرایی انتخابات دهمین دورۀ ریاست جمهوری را در حدّ مقدور پی‌گیری کرده‌ام و با شما هم عقیده‌ام که در حقّ آراء ملّت و در حقّ شما به عنوان نمایندۀ فکری بخش عمده‌ای از این ملّت جفا شده است. اگر چه به عنوان شخصی که سالهای متمادی به امور اجرایی و تقنینی اهتمام داشته‌ام می‌دانم که گاه تخلّفاتی اندک، از ناحیۀ مجریان جزئی امور رخ می‌دهد، اما این بی‌اعتنایی اخیر و بی‌حرمتی کلان به آراء ملّت بی‌سابقه است. سالهاست که امام عزیز و همینطور سلوک و منش انقلابی او از میان ما رخت بربسته است ولی ظاهراً برخی، مدارا، مردم‌داری و وظیفه‌شناسی و هدایتهای انقلابی‌اش را در پی خودش به خاک سپرده‌اند. به هیچ وجه مدّعی نیستم که دوران پیش از سال 68 بری از نقص و خطا بوده است، اما مگر کسی می‌توانست در زمان حضور امام راحل اینچنین قانون را دور بزند و بعد هم شاکیان را به سخره گیرد و مردم را هم علیه آنان بفریبد. هنوز نسل اول انقلاب زنده‌اند، در حالی که ارزشهای انقلاب چنین تحریف می‌شود. هنوز بسیاری از تدوین‌کنندگان و نویسندگان و اعضای بازنگری قانون اساسی زنده‌اند و برخی به خود جرأت می‌دهند که آن را به نحو استصوابی تفسیر کنند. هنوز جملۀ امام که میزان را رأی ملّت می‌دانست در میان ما تکرار می‌شود. اینجانب سالهاست که در سخنان و مواضع مختلف، فاصله گرفتن نظام از راه و اندیشۀ امام را متذکّر شده‌ام و نسبت به استقرار آرام اندیشه‌ای خمینی‌ ستیز در کشور هشدار داده‌ام؛ اندیشه‌ای که نهایتاً ثمری جز تبدیل «جمهوری اسلامی» به «حکومت اسلامی» نخواهد داشت و نهایتاً دین و دنیای مردم را در خود هضم خواهد کرد. اکنون ضمن حمایت از جنابعالی و ستایش احساس تکلیف و دغدغۀ انقلابی‌تان نکاتی را به شرح زیر به محضر عموم یادآور می‌شوم:

1- کسانی که به شما رأی داده‌اند، در پی آن بوده‌اند که متقابلاً سوگند شما را در برابر خود و خدای خود بشنوند که از حقوق قانونی آنان پاسداری خواهید کرد و قانون کشورشان را حرمت خواهید گذاشت. همین امروز را روزی بدانید که این سوگند را بالقوه در برابر آنان یاد کرده‌اید و بر شماست که با توکّل به پروردگار توانا و درایت و استفادۀ کامل از وسایل قانونی کشور رأی مردم را به خودتان و همینطور به دیگران پاس بدارید؛ کما اینکه این تکلیف بر دوش دو نامزد بزرگوار دیگر برادر عزیز و ارزشمند و مظلومم جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی و برادر ارزشمندجناب آقای دکتر رضائی هم سنگینی می‌کند. اگر از ابتدا به صحنه نیامده بودید، تکلیف به گونه‌ای دیگر بود، اما اکنون زمانی است که باید در برابر قانون ستیزی و خودخواهی ایستاد و نگذاشت که بی حرمتی به قانون و خواست اکثریّت در این کشور رواج پیدا کند. اطمینان داشته باشید که شما و کسانی که با نیّت خالص خود، شما را همراهی می‌کنند، موفق خواهید بود ولی این اعتراضات و دفاع از حق خود را بگونه ای مطالبه کنید که راه سوء استفاده را از مخالفین شما بگیرد.

2- در چنین روزهائی نهی از مظالم و اعلام برائت از اعمال منکر گونه در چارچوبهای قانونی و عُقلایی بر همگان واجب است. مدیران و زعمای صالح حکومت هم باید در مخالفت با اینگونه اعمال بکوشند و گرنه در نزد افکار عمومی متّهم به نادیده گرفتن حقوق مردم خواهند شد. امروز دغدغه اصلی این است که عهد جمهوری اسلامی با مردم به طور یک جانبه مخدوش شده است و یاران برجستۀ امام را متهم به قدرت‌طلبی می‌کنند.

3-آحاد مردم به ویژه جوانان عزیزی که در پی احقاق حقّ قانونی خود هستند، این تلاش قانونی خود را نهی از منکری بدانند که باید شرایط شرعی و قانونی آن مراعات شود. در این نهی از منکر بزرگ باید تقوای الهی پیشه کنید و بدانید که عدّه‌ای به دنبال آنند که شما را لاابالی و آشوبگر معرفی کنند و به همین جهت، مراقب باشید که میان نهی از منکر و آشوب، خلطی بوجود نیاید. این موضوع قابل تاکید است که رقیب شما یک نامزد انتخاباتی خاص یا طرفدارن و هوادارن او نیستند؛ آنچه با شما و مصالح جامعۀ اسلامی به مبارزه برخاسته است، یک طرز فکر غلط و انحرافی است که معتقد است برای رسیدن به اهداف به ظاهر مقدّس، می‌توان به هر وسیلۀ نامقدّسی متوسّل شد. این اندیشه و طرز فکر را دشمن اصلی خود و دین خدا بدانید، سپس صاحبان این فکر غلط را محکوم سازید. همان طور که پیشتر هم بارها گفته‌ام شعار جوانان ما در موقعیت کنونی باید این باشد که برای رسیدن به اهداف مقدس نباید از وسایل نامشروع کمک گرفت.

4- مطالبات گستردۀ نامزدها و طرفداران آنها هشداری است در برابر دستگاه قضایی که باید جدّی گرفته شود. مسئول دستگاه قضایی کشور، پیش از هر چیز به عنوان یک فقیه شیعی باید خود را ملجأ مردم بداند. اگر روزی محکمه‌های قضایی یک کشور نتوانند عدالت را میان مردم برقرار سازند، طبیعی است که ستم‌دیدگان راههای دیگری برای احقاق حقوق خود جستجو خواهند کرد و خدای ناکرده مقصد چنین جامعه‌ای آشوب، ناامنی و هتک حرمت مقدّسات است. در پایان امیدوارم همۀ دست اندرکاران نظام جمهوری اسلامی در رعایت مصالح دین خدا و مردم بکوشند و پاسدار اعتماد مردم باشند.

والسلام علی عبادالله الصالحین
قم، اسدالله بیات زنجانی

25 خرداد 1388 مصادف با
21 جمادی‌الثّانی 1430

Monday, June 15, 2009

فرياد عدالت در برابر تقلب در حضور رهبران سياسي ايران

ديروز در تهران (25 خرداد 88) شوري در مخالفت به جريان بسته در انتخابات و شهيد و زخمي شدن مردمي كه سوالشان اين بود كه آرايشان كجاست برپا بود. از ميدان فردوسي تا آزادي خيلي عظيم با صلابت‌تر از راهپيمايي‌هاي 22 بهمن به پا بود.



مردم ايران مي‌خواهد بدانند رايشان كجاست و اگر اين پاسخ را دريافت نكنند در برابر استبداد و سركوب سر خم نخواهند كرد.

مسئولين وزارت كشور و ستاد انتخابات به شما از جانب فرزندان ملت انقلابي در گوشهايتان فرياد مي‌كنيم.

آن را كه حساب پاك است از محاسبه چه باك است؟
بهتر است مسئولين وزارت كشور به جاي استفاده از باتوم، تيراندازي به مردم و شهادت آنها، حمله بي رحمانه در شب تيره به دانشگاه‌هاي ايران و دستگيري فعالين سياسي كشور، فقط و فقط به اين سوال پاسخ دهند كه

راي ملت ايران كجاست؟

جوابيه حضرت آيت الله العظمی صانعی به مهندس مير حسين موسوی

دوست مکرّم و يار و فرزند امام خميني (سلام الله عليه)
جناب آقاي مهندس ميرحسين موسوي (دام عزه)
بعدالتحيه والسلام؛

نامه دردمندانه، انساني، اسلامي و ايماني جنابعالي را دريافت کردم، اميد آن داشتم که انتخاب شما با کوله باري ازتجربه و تعهد و دعاي امام امت (سلام الله عليه) وياران با وفايش، شادي مردم فهيم وآگاه ايران اسلامي را دوچندان کند. اما صد افسوس که چنين نشد، يقين بدانيد که احقاق حقوق و احترام به راي مردم و صيانت از انتخاب آگاهانه ملت که درمتن نامه شما به خوبي نمايان است تنها از طريق آگاه نمودن همه انسانها و ادامه آن امکان پذير است.

و اگر مي پنداشتم که با تذکّر اينجانب گره اي ازمشکلات فعلي رفع مي شد حتما به چنين امرمقدس و لازمي اقدام ميکردم، تا شک و شبهه به وجود آمده درانتخابات و آراي مردم مرتفع گردد.

لکن با همه مشکلات و شرايط موجود چون باب دعا و توجه به خداوند بدون حجاب و مانع است و درهر زمان بشر مي تواند با او ارتباط برقرارنمايد برخود لازم مي دانم که براي شما وهمه مردان و زنان اين مرز و بوم و استمرار اهداف مقدس نهضت و جمهوري اسلامي امام خميني (سلام الله عليه)- که همان اسلام ناب طرفدار کرامت وحقوق انسانهاست – دعا نمايم، برماست دعا و بر اوست اجابت.

در خاتمه همه ملت را به آرامش و حفظ نظم دعوت می نمايم تا بتوانند حقوق و مطالبات خود را که از اعظم آنها راي و انتخابشان مي باشد از مجاري قانونی و آگاهي دهنده عينيت بخشند .

و اميدوارم در اين موقعيت حساس و بهت زدگي جمعيت ها و توده هايی از مردم بتوانيد با توکل به ذات باري تعالي و حمايت توده هاي مردم و دانشگاهها و روحانيون معظم از جمله مجمع روحانيون مبارز تهران و مجمع محققين و مدرسين قم ـ که همه آنها ازبزرگان علم و تحقيق ميباشندـ و صدها و هزاران بزرگ ديگر از حوزه هاي قم و سايرحوزه هاي علميه (حفظها الله عن الحدثان) با حفظ طمأنينه هميشگي، همبستگي و وحدت ملت و حقوق آنها را تامين نماييد که تنها عامل سعادت، اتحاد و وحدت کلمه وکلمه توحيد«لااله الاالله» است .

دوشنبه 25/3/ 1388هجري شمسي
مطابق با 21جمادي الثاني 1430هجري قمري
قم المقدسه - يوسف صانعي

Sunday, June 14, 2009

رييس جمهور سابق ايران

بسم الله الرحمن الرحيم

رييس جمهور سابق ايران
محمود احمدي نژاد

بدان كه مردم همان‌هايي را كه عده‌اي قليل مي‌داني، تو را از امروز ديكتاتوري بر خاسته از راي اقليت مي‌دانند.

حتي اگر همان 14 ميليوني كه وزير كشورت اعلام نمودند نيز معيار قرار دهيم كه به تو راي ندادند، حتي اگر تو و وزير كشورت را متقلب در انتخابات ندانيم، حتي اگر شغل وزيرت كشورت را شعبده باز قهار ندانيم. حتي اگر صدا و سيما را در قبضه ي شعبان بي مخ ها ندانيم.

ديروز در 23 خرداد خوب خود را به مردم نشان داديد.



در كودتاي 28 مرداد، چه اتفاقي افتاد؟ عده‌اي با پشتوانه اندكي قليل حكومت بر خاسته از آراي مردم را با روز چوب و تركه‌هاي شعبان بي مخ‌ها و ژاندارم‌هاي خود فروخته به شاه خائن، به خيال خام خود خاموش كردند.

تا ديروز رييس جمهور ما بودي و هر چند به مذاق ما خوش نمي‌آمدي، رييس جمهوري بودي كه منتخب مردم ايران بودي، اما امروز ديگر نه!

نشانه‌هاي يك كودتا را براي تو مي‌خوانم تا اگر نمي‌داني كودتا چسيت خوب آگاه شوي.

1. سرنگوني فرد منتخب يك ملت با تقلب و زور نظامي و ارتش
2. قطع ارتباطات مردمي، دستگيري منتقدان و مخالفان كودتا
3. ايجاد فضاي امنيتي در كشور
4. بازداشت، حصر و تبعيد رقبا



متاسفانه چيزي كه امروز ملت ايران در 22 خرداد ديد، يادآور شمارش آراي مرحوم مدرس بود كه به وي گفتند تو حتي يك راي هم نياوردي و مدرس در پاسخ به مزاح گفت، پس آن يك راي كه خودم به خويش دادم كجاست. ملت ايران آگاه است و از خود مي‌پرسد آراي ما كجاست؟ تو را كه ما 14 ميليون به اظهار خود ( و بيش از 20 ميليون از نظر آحاد ملت ايران) آشوبگر و رذل و اوباش خطاب مي‌كني، رييس جمهور دهم نمي‌دانيم.

پيشنهاد بنده به رهبري نظام آن است كه از اين پس به جاي صرف هزينه‌هاي هنگفت براي برگزاري انتخابات فرمايشي، فردي را كه خود مد نظر دارند به ملت ايران تحميل نمايند و هزينه‌هاي سنگين اقتصادي را در اين عرصه با هزينه‌هاي سياسي آن تجميع ننمايند و شعار "ميزان راي ملت" است را در ويترين موزه تاريخ انقلاب در عرصه روح الله خميني كبير به عنوان گنجي عتيقه قرار دهند.

آفتاب راي ملت ايران همانند گذشته پشت ابر تزوير و دروغ نخواهد ماند، ملت ايران به آيه شريفه "ونريد أن نمن على الذين استضعفوا في الأرض ونجعلهم أئمة ونجعلهم الوارثين" ايمان راسخ دارد.

و السلام علي عباد الصالحين

Sunday, June 7, 2009

نامه اي به محمود

محمود جون سلام

خوبي، اميدوارم حالت خوب باشه.

يادته به تو مي‌گفتم خود راي نباش؟

يادته مي‌گفتي همه فاسدند؟

يادته خودت رو از آسمون و بقيه رو لجني مي‌ديدي؟

محمود صدام رو مي‌شنوي، اگه صداي منو هم نمي‌شنوي صداي مردم رو مي‌شنوي؟

يادته محمود گفتي به علي آبادي گفتم كه بره فوتبال و درست كنه؟ آخه علي آبادي اهلش بود؟
شايد از اهالي شما بود ولي مردم نمي‌دونند مال كدوم آبادي بود، از آبادي خودت نبود؟

نامه‌ي زير رو ديدي؟


دكتر كردان رو ديدي؟

كردان رو بي خيال محصولي رو ديدي؟

فاميل‌هاي خودت رو در پست‌هاي كليدي ديدي؟

از اون فاميلات اسفند رو ديدي هي دوره سرت مي‌چرخه؟ اگه هم درو سرت نچرخه در تركيه مي‌چرخه.
تازه اگه عمو اسفند هم نباشه هاله‌ي نور دور سرت مي‌چرخه؟
جديداً گفته مي‌شه كه هاله‌ي زرد تو رو فرا گرفته، اما يك متر پايين تر از سرت، اينم درسته؟

محمود . . .
محمود . . .

آهاي محمود كجايي؟

بگم محمود ...
بگم ...
بگم ...

عكس زن مردم رو توي دست خودت ديدي؟
آبروي ايران رو ديدي؟
گم شدن يك ميليارد دلار پول نفت رو ديدي؟
پيروزي تيم فوتبال رو ديدي؟

حتماً مي‌خواي بگي تيم ملي فوتبال ما در دوره‌ي مديريتت 4 دوره در جام جهاني حضور پيدا كرده؟
اسنادش رو هم ميخواي بري از وزارت خارجه در بياري؟

محود خان تا حالا
حماقت رو ديدي؟

محمود خان! تا حالا باغ وحش رفتي؟
بزغاله توي باغ وحش ديدي؟ ميمون چي نديدي؟

تا الان چند نفر مستبد رو ديدي؟

بگم ...
بگم ...
بازم بگم

دكتراي تخصصي دروغ نديدي؟
چند تا دروغگو تا الان ديدي؟ به كدومشون نمره 20 ميدي؟

محمود آيا تا حالا جلوي آينه خودت رو ديدي؟