Saturday, September 27, 2008

هواي نفس

اين دومين جنازه‌اي بود كه بر روي جاده افتاده بود و من آنرا مي‌ديدم، جواني لخت و خوني كه در ميانه‌ي كناري جاده افتاده بود و چشم از جهان فروبسته بود، بزرگراه قزوين-كرج، 1000 متر مانده به عوارضي كرج، چند ماشين هم به صورت قطاري به يكديگر خورده بودند اما تلفات جاني همان جوان بود، حيف كه يك سري آلام و پيروي از هواي نفس در زود رسيدن و عشق سرعت يك نفر را به كام مرگ فرو برد، بعضي‌ها فكر مي‌كنند صرفاً رابطه‌ي نامشروع و نوشيدن مسكرات و ... پيروي از هواي نفس مي‌باشد. اينكه جان يك نفر را به علت هواي سرعت بگيريم و سپس اندوهگين باشيم اصلاً قابل قبول نيست. قبلاً پير مردي را ديده بودم كه بر روي آن كلي سكه و اسكناس ريخته شده بود و در حال حمل دلو آب از يك سمت جاده به سمت ديگر به علت تصادف با يك ماشين جان سپرده بود.
پس شما را توصيه مي‌نمايم به تقوي الهي و دوري از وسوسه‌هاي شيطان در تند راني بي خردانه.
ان الانسان لفي خسر
الا الذين آمنو و عملوا الصالحات
و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبــــر

1 comment:

  1. صحنه ی متاثر کننده ای بود واقعا.
    این موضوعی که شما بهش اشاره کردین هم جای تامل داره. بعضی وقت ها بی فکری یه عده آدم (عمدتا) جوون چه خانواده هایی رو که بدبخت نمی کنه.

    ReplyDelete