آنطور كه از شواهد امر بر ميآيد، احمدي نژاد به اصولگرايان پيام داده است كه من نيازي به حمايت شما در انتخابات ندارم خودم تنها ميتوانم. اما در جناح اصلاحات نيز جك شده است كه از كروبي ميپرسند آيا به نفع كسي كنار ميرويد؟ كروبي نيز پاسخ داده است و الله اگر كنار بكشم. از سياهي لشكرها كه بگذريم واقعيت اين است كه بازيگران اصلي را در صورت عدم حضور مير حسين موسوي و حضور محمد باقر قاليباف ميتوان بين سيد محمد خاتمي و محمد باقر قاليباف دانست هر چند من خود را متمايل به چپ ميدانم اما نميدانم اين آقاي شهردار قاليباف چه كششي در مديريت دارند كه مرا به سوي خود جذب ميكند.
بسياري از حاميان مردمي احمدي نژاد را چه خوشمان بيايد يا نيايد در دور پيش مخالفان آقاي رفسنجاني تشكيل ميدادند، برخي از افراد هم به علت دو قطبي شدن انتخابات در دور دوم تحت اقواي شديد و تخريب كنندهي ساده زيستي احمدي نژاد قرار گرفتند اما بي كفايتي مديريتي ايشان در اين چهار سال تنها نقطهي قوت ايشان را نيز تحت الشعاع قرار داد. به نظر ميرسد، احمدي نژاد به رغم تبليغات گسترده رسانهاي از وي در اين دور قدرت چهار سال گذشته را نداشته باشد و به ردههاي سوم و شايد چهارم در انتخابات برسد. حضور قاليباف در هر حال ميتواند مجالي به اصولگرايان بدهد تا چهرهاي نوين و مديريتي قانون گزين بر عكس مديريت قانون گريز از خود ارائه كنند. در جناح ديگر حضور مير حسين موسوي ميتواند يك عامل تاثير گذار باشد، اما بايد توجه داشت كه دوري وي در فعاليتهاي سياسي و دههي اخير و خاطرهي شيرين خاتمي در ذهن نسلهاي پس از انقلاب ميتواند سبب كاهش محبوبيت وي شود هر چند نسلهاي حاضر در زمان نخست وزيري ايشان ممكن است به آقاي ميرحسين بيشتر اقبال نشان دهند.
اجماع در هر دو طيف تقريباً منتفي به نظر ميرسد هر چند در طيف اصولگرايان اجماع به معرفي يك كانديد واحد تنها منجر به معرفي احمدي نژاد خواهد بود. اما تجربهي انتخابات پيشين نشان داده است كه تقريباً در هيچ يك از دو طيف اجماع محقق نخواهد گرديد. لذا بايد منتظر رخدادهاي 100 روز آتي بود.
بسياري از حاميان مردمي احمدي نژاد را چه خوشمان بيايد يا نيايد در دور پيش مخالفان آقاي رفسنجاني تشكيل ميدادند، برخي از افراد هم به علت دو قطبي شدن انتخابات در دور دوم تحت اقواي شديد و تخريب كنندهي ساده زيستي احمدي نژاد قرار گرفتند اما بي كفايتي مديريتي ايشان در اين چهار سال تنها نقطهي قوت ايشان را نيز تحت الشعاع قرار داد. به نظر ميرسد، احمدي نژاد به رغم تبليغات گسترده رسانهاي از وي در اين دور قدرت چهار سال گذشته را نداشته باشد و به ردههاي سوم و شايد چهارم در انتخابات برسد. حضور قاليباف در هر حال ميتواند مجالي به اصولگرايان بدهد تا چهرهاي نوين و مديريتي قانون گزين بر عكس مديريت قانون گريز از خود ارائه كنند. در جناح ديگر حضور مير حسين موسوي ميتواند يك عامل تاثير گذار باشد، اما بايد توجه داشت كه دوري وي در فعاليتهاي سياسي و دههي اخير و خاطرهي شيرين خاتمي در ذهن نسلهاي پس از انقلاب ميتواند سبب كاهش محبوبيت وي شود هر چند نسلهاي حاضر در زمان نخست وزيري ايشان ممكن است به آقاي ميرحسين بيشتر اقبال نشان دهند.
اجماع در هر دو طيف تقريباً منتفي به نظر ميرسد هر چند در طيف اصولگرايان اجماع به معرفي يك كانديد واحد تنها منجر به معرفي احمدي نژاد خواهد بود. اما تجربهي انتخابات پيشين نشان داده است كه تقريباً در هيچ يك از دو طيف اجماع محقق نخواهد گرديد. لذا بايد منتظر رخدادهاي 100 روز آتي بود.
وقتی آرای دوره های قبلی براساس همین چیزهایی بوده که شما فرمودید ( کلا حال نکردن با وجود یکی ، کیفور شدن از ساده زیستی دیگری و ... ) نشون میده که این مردم قابل پیش بینی نیستند ( البته این جمله رو با لحن غرور آمیز ملی نگفتم بلکه با خوشحالی از تولد منطق جدیدی به نام منطق ایرانی! که هنوز اصولش کشف نشده فرمودم :خوشحال )
ReplyDelete