محموت خودمان، رفته در مجلس براي وزرا راي اعتماد بگيرد، آنقدر احساس امنيت ميكرد كه توي صحن مجلس هم با دوتا مرد گردن كلفت نشسته بود، اسمشون اصغر و تقي محافظان جان محوت جان بودند شايد محموت ميترسيد كه خداي نكرده محموت ا.ن. توسط خس و خاشاك مجلس ترور بشه.
بعد محموت ا.ن. به پشت تريبون رفت، محموت گفت:
محموت گفت، كي ميگه دانشگاهيا سرخورده شدن اگر من رييس ستاد انتخاباتيم كامران دانشجو را وزير علوم كنم. آدمي رو كه بايد دستش رو ببوسم به خاطر انتخابات پس زير چرخ كاميون بگذارم؟ بيام استات دانشگاه تهران رو وزير علوم كنم؟ (تكبير رسايي بلند شد)
گفت كم بگين وزير كشورم نظامي هست، اگر بازم بگيد ميكشمتون، خود لاريجاني هم توي سپاه بوده، بگم بگم، بازم بگم. حالا نميگفت كه لاريجاني توي كجاي سپاه بوده و 20 سال پيش از همين سپاه، بعد از پايان جنگ بيرون كشيده و با راي مردم نماينده مجلس شده. نمايندههاي مخالف همينطوري كه ميرفتند پشت تريبون محموت ا.ن. حالش بد ميشد، اونقدر بد شده بود كه بعد از ظهر من بالاخره هالهي زرد دور شلوار محموت رو ديدم. همينطور هالهي زرد مايل به نارنجي در دور شلوارش داشت مجلس رو فرا ميگرفت و نمايندگان هم خيره به محموت بودن و مژه نزدن. حتي يك لحظه، ميخواستند ببينند اين هاله چيه دور محموت، ايني رو كه ميگم اغراق نميكنما.
محمود بلند شد، چطوريش رو نميدونم بعد دوباره پشت تريبون رفت و با اللهم اعتني الفهم و الشعور آغاز كرد، گفت توكلي آدم فلان پدري ازت بيارم، باهنر نفهم مگه نگفتم تو توي مجلس حرف نزن، مطهري مردك ... به من ميگي ليبرال، لاريجاني پاسدار، اي بسيجي حالا دارم برات، كي گفته من از طرح امنيت اجتماعي بدم مياد، بعد در مورد ولايت مطلقه مشايي از من سوال شد. ولايت مطلقه مشايي نباشه من بايد برم دنبال رمز آشوب (صداي تكبير نمايندگان با صداي هلو هلو در مجلس تنين انداز شد). هاله محمود خيلي روشن و واضح ديده شد و در اتنها لاريجاني در تذكري آيين نامه اي به محمودت تذكر داد از اين پس با شلوار خيس و نجس وارد مجلس نشود و همهي تلاش خود را براي نجس نكردن مجلس به كار بگيرد و حتم جلسه را اعلام كرد.
بعد محموت ا.ن. به پشت تريبون رفت، محموت گفت:
برنامه روزانه رييس جمهور را ببينيت كه در هفته دهها نفر ملاقات دارنت، حرف مى زننت، پيشنهاد مى كننت و نامه مى فرستنت. من خودم روزانه ۲۰ تا ۳۰ نامه مىخوانم، حتى گاهى زنگ مى زنم و با اين افراد تلفنى صحبت مىكنم.محموت گفت من حتي با كودك سه ماه قنداق هم حرف ميزنم. چرا ميگيت مشورت نميكنم، با حشمت خان، رضا خان، فاطمه خانم، رحيم آقا با خيلي مشورت ميكنم اما با شما نمايندگان مشورت نميكنم براي چي مشورت كنم با شما، با كدام استات دانشگاه مشورت كنم؟ همين چند نفر دورو برم توي اردبيل و علم و صنعت كافيه، 83% كابينه رو با همينا بستم.
محموت گفت، كي ميگه دانشگاهيا سرخورده شدن اگر من رييس ستاد انتخاباتيم كامران دانشجو را وزير علوم كنم. آدمي رو كه بايد دستش رو ببوسم به خاطر انتخابات پس زير چرخ كاميون بگذارم؟ بيام استات دانشگاه تهران رو وزير علوم كنم؟ (تكبير رسايي بلند شد)
گفت كم بگين وزير كشورم نظامي هست، اگر بازم بگيد ميكشمتون، خود لاريجاني هم توي سپاه بوده، بگم بگم، بازم بگم. حالا نميگفت كه لاريجاني توي كجاي سپاه بوده و 20 سال پيش از همين سپاه، بعد از پايان جنگ بيرون كشيده و با راي مردم نماينده مجلس شده. نمايندههاي مخالف همينطوري كه ميرفتند پشت تريبون محموت ا.ن. حالش بد ميشد، اونقدر بد شده بود كه بعد از ظهر من بالاخره هالهي زرد دور شلوار محموت رو ديدم. همينطور هالهي زرد مايل به نارنجي در دور شلوارش داشت مجلس رو فرا ميگرفت و نمايندگان هم خيره به محموت بودن و مژه نزدن. حتي يك لحظه، ميخواستند ببينند اين هاله چيه دور محموت، ايني رو كه ميگم اغراق نميكنما.
محمود بلند شد، چطوريش رو نميدونم بعد دوباره پشت تريبون رفت و با اللهم اعتني الفهم و الشعور آغاز كرد، گفت توكلي آدم فلان پدري ازت بيارم، باهنر نفهم مگه نگفتم تو توي مجلس حرف نزن، مطهري مردك ... به من ميگي ليبرال، لاريجاني پاسدار، اي بسيجي حالا دارم برات، كي گفته من از طرح امنيت اجتماعي بدم مياد، بعد در مورد ولايت مطلقه مشايي از من سوال شد. ولايت مطلقه مشايي نباشه من بايد برم دنبال رمز آشوب (صداي تكبير نمايندگان با صداي هلو هلو در مجلس تنين انداز شد). هاله محمود خيلي روشن و واضح ديده شد و در اتنها لاريجاني در تذكري آيين نامه اي به محمودت تذكر داد از اين پس با شلوار خيس و نجس وارد مجلس نشود و همهي تلاش خود را براي نجس نكردن مجلس به كار بگيرد و حتم جلسه را اعلام كرد.
No comments:
Post a Comment