از وقتي از خواب بلند ميشوم هزار جور فكر قدم زنان وارد اتاق فكري من ميشوند و همان طوري كه بي اجازه وارد شدن سربالا و سوت زنان با چشمان بسته متكبرانه از اتاق فكرم خارج ميشوند، البته بعضي از فكرها رو خودم دعوت ميكنم امروز هم مثل هميشه چندين فكرو دعوت كردم مثلاً مهمونهايي رو كه امروز خودم دعوت كرده بودم اينها بودند.
"چرا مردم براي رشتيها حرف در ميآورند؟"، "چرا وزراي احمدي نژاد عوض شدند؟"، "آيا وقت هر براي هر نماز يك بازهي زماني را تعيين ميكند كه در آن ميتوان هر وقت نماز خواند يا بايد نماز اول وقت خواند؟"
از مهمونهاي ناخوانده هم كه بگم از اول صبح "سر كلاس به موقع ميرسم يا نه؟"، يه كمي قبل از ناهار "امروز غذاي سلف چيه؟"، هنگام خوردن غذا در سلف و ديدن ظرف كسي كه روبه روي من نشسته بود "آه بازم شانس من برام كم برنج كشيد" و ....
از اون فكرهايي كه خودم دعوت كرده بودم در مورد رشتيها بايد بگم كه استاد راهنماي من اهل رشت، البته لهجه رشتي نداره اما تنها استادي هست كه اخلاقش براي من قابل تحمل، با بعضي از رشتيها هم رفت آمد داريم كه در يك كلمه بگم با حال هستند. البته يك چيز واقعي رو من توي رشت چند سال پيش كه رفته بودم ديدم و اونم اين بود كه توي يك آپارتمان 4 طبقه، طبقهي اول، طبقهي چهارم بود و هر چي كه بالاتر ميرفتي شماره طبقات كمتر ميشد تا به طبقهي اول ميرسيديد. اگر اين مورد آخر رو استثنا در نظر بگيرم اين رو ميتونم بگم كه آدمها رو نميشود از محل زندگي شناخت، حداقل من ادلهي قابل قبولي براي ارائه در دادگاه وجدان خودم نداشتم.
در مورد سوال دوم، سوال به صورت يك تومور در اومد و به رحمت حق پيوست.
در مورد سوال دوم، سوال به صورت يك تومور در اومد و به رحمت حق پيوست.
اما سوال سوم، صرفاً نظر خودم را بيان ميكنم، نماز خوندن در هر زمان از وقت مقرر مثل گل زدن توي دروازهي فوتبال ميمونه، ميتونيد در دقيقهي اول گل بزنيد يا در دقيقهي 90، البته اگر در دقايق ابتدايي گل بزنيد هم خيال شما و هم خيال مربيان و حاميان مالي راحتتر خواهد بود همين.
سوال اول، خوب، نظری ندارم!!!!(البته چرا، قضیه ی اون آپارتمانه، من که تا حالا همیچین چیزی ندیده بودم. ولی به فرض صحت، این به اون حرف هایی که درباره ی رشتی ها می زنن ربطی نداره.)
ReplyDeleteسوال دوم، این چیزها الآن جزء دغدغه های من نیست. برای شما هم همون بهتر که به رحمت حق پیوست.
سوال سوم، من یه تعبیر دیگه دارم؛ برای من فقط زمان هایی که خیلی دلم تنگه صدق می کنه اما برای بندگان خوب خدا، احتمالا همیشه.
فرصت هر نماز یه جور وعده ی دیداره. آدم هرچقدر مشتاق تر باشه زودتر می ره سر قرار.
راستی تا یادم نرفته، ما که معمولا می گیم برامون غذا کمتر بریزن. D:
خیلی جالب بود ... لذت بردیم...:)
ReplyDelete